کد مطلب:150282 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:237

افزایش قدرت کفر و درخشندگی عمیق تر ایمان
بدبینی به حاكمیت پوچی ها و روزمرگی ها، و خود را فریب ندادن در چنین شرایطی نیست به حادثه ای كه در شرف تكوین است، عین واقع بینی است و اما در این حال خود را نباختن و به فكر چاره بودن، هنر حكمت حسینی است، چرا كه روشنی، آنگاه می درخشد كه تاریكی یكسره بر آسمان چیره شده باشد، و افزایش قدرت كفر، شدت یافتن تاریكی است، تا روشنایی، عمیق تر بدرخشد و چشم ها تا عمق روشنایی سیر كنند، این معنی حرارتی است كه حسین علیه السلام در نهضت خویش همواره با خود دارد و آن را به ارادتمندان خود منتقل می كند، او می فهمند و می فهماند كه بزرگی را در حوزه های جدید نیز می توان یافت و نباید در غم خاكستر شدن آنچه در گذشته بود، حال و آینده را نیز به خاكستر مبدل كرد.

ار وقتی كه ما از روح بسیجی جدا شدیم، حسین علیه السلام دیگر به ما حرارت و شور نمی دهد، و می خواهیم با امید به غرب و بورس لندن و بانك جهانی و به نتیجه رسیدن برنامه سوم، چهارم و پنجم و... حرارت پیدا كنیم، در حالی كه این یك خوش بینی كودكانه است، شیطان تا اینجا می آید، برای شما تئوریسین می شود، دلیل می آورد كه ببین برنامه ها نتیجه نداد ولی راه حلی كه پیشنهاد می دهد مرگ و یأس و ناامیدی است. اما در این حال خود را نباختن و به فكر چاره بودن هنر حكمت حسینی است. معاویه كارش این بود كه ما را نسبت به زندگی دینی به یأس بكشاند تا امید تعالی را از فرهنگ بشر بگیرد و حسین علیه السلام در چنین شرایطی بسیار قهرمان است،


چرا كه در اوج یأس معاویه ای، می گوید خیر، راه نجات وجود دارد. چند نفر در زیر این آسمان، باورشان می آمد كه بعد از معاویه راهی برای نجات جهان اسلام هست؟ اگر تاریخ را مطالعه كنید به غیر از شیعیان، بسیاری دیگر فهمیده بودند كه معاویه اسلام را نابود كرد، ولی مشكل شان این بود كه می گفتند راه دیگری نیست. یكی از مسئولین امور مذهبی اهل پاكستان گفته بود كه بیایید بپذیریم كه حسین علیه السلام اسلام را زنده كرد نه شیعه را. این جمله را یكی از اهل سنت می گوید و انصافا هم همین طور است، امروز همه جهان اسلام قبول دارند كه بن بستهایی كه معاویه از طریق مأیوس كردن مردم از حیات دینی در جامعه به وجود آورده بود، حسین علیه السلام از بین برد كربلا چیزی نیست كه ما همین طور از آن بگذریم و بگوییم دیگر كاری از آن نمی آید، كربلا غذای امروز شماست و از همه غذاها مقوی تر و نتیجه بخش تر است.

من غصه می خورم از این كه كسانی هستند كه برای حسین علیه السلام گریه می كنند ولی به هنر حكمت حسینی توجه نمی كنند آن وقت از حرف های یك روزنامه یا كسی كه به مبانی این انقلاب حمله می كند زود مأیوس می شوند. به نظر شما مگر این هجوم فرهنگی برای پاشیدن بذرهای یأس در جان و جامعه ی ما نیست؟ و مگر كسی كه حكمت حسینی را می شناسد مأیوس می شود؟ این دشمن است كه باید مأیوس شود. چرا كه رد حكمت حسینی یأس وجود ندارد.

«روشنی آنگاه می درخشد كه تاریكی یكسره بر آسمان چیزه شده باشد» آیا تاریكتر از این داریم كه عبیدالله بن زیاد و از آن بدتر یزید رئیس مملكت اسلامی باشند؟ و یزید و عبیدالله با آن همه صفات زشت شان كه فكر می كنم بدی همه بدان عالم با همه خصوصیاتشان در آنها جمع شده بود حاكم شده بودند. متأسفانه بعضی از ماها در این شرایط مأیوس می شویم، در اوائل انقلاب كه بنی صدر رئیس جمهور بود با بعضی از دوستان دور هم می نشستیم، می گفتیم كه ای عجب! انقلاب از دست رفت ولی حالا به گفته خودمان می خندیم كه چیزی از دست نرفت، شما چیزی كه در كربلا می بینید این است كه سیاه تر و ظلمانی تر از زمان یزید نیست ولی درخشان ترین زمان هم برای نشان دادن اسلام همان زمان است و درخشش حسین علیه السلام همه را برای حاكمیت حق


امیدوار می كند. هیچ وقت نگوییم كه قصه تمام شد، رضاخان قلدر كه بر سر كار آمد عده زیادی گفتند، تمام شد، دیگر ریشه دین برای همیشه از این كشور كنده شد. مگر زمان رضاخان غیر از این بود؟ ولی باید دین را در یك حوزه دیگر نیز تمرین كرد، یك عده هم ایستادگی كردند و گفتند، رضاخان كه تا حالا نیامده بود، حالا حسین علیه السلام یك بار دیگر قدرت نمایی می كند، رضاخان خانه هایی كه در آن به صورت مخفیانه عزاداری می كردند، از بین می برد، ولی این را بدانید اگر آن جلسات سوگواری پنهانی زمان رضاخان قبل از اذان صبح برای اباعبدالله علیه السلام نبود ما امروز نمی توانستیم به حسین علیه السلام در این فضای معنوی دست پیدا كنیم، حسین علیه السلام بود كه رضاخان را درهم شكست.

حسین علیه السلام می فهمد و می فهماند. كه بزرگی را در حوزه های جدید نیز می توان یافت و نباید در غم خاكستر شدن آنچه بود، حال و آینده را نیز به خاكستر مبدل كرد.

آیا این موضوع را حسین علیه السلام به ما یاد داده است كه معاویه و یزید نباید آنچنان غم وجودشان را به دل ما بیندازند كه ما حال و آینده مان را خاكستر كنیم. شاید این روایت ها را مطالعه كنید، ببینید آیا اباعبدالله علیه السلام تا قیام قیامت را می دید؟ امام حسین علیه السلام كربلا را به گونه ای به وجود نیاورده كه سر و ته آن یك روز تمام شود، این طور فكر كردن چشم بستن به واقعیت های كربلا است، حال آیا انصاف است كه شما حسینی ها، كربلایی نگاه نكنید و امیدوار به حیات دینی در روی زمین نباشید؟ چرا كه ما حسین علیه السلام و قرآن داریم و هر روز اسرارشان بیش از پیش روشن می شود، آیا این واقعیت هایی كه حالا از كربلا روشن شده است، 50 سال پیش هم بود؟ خیر نبود، هر چه به جلو برویم كربلا بیشتر می درخشد، چرا كه ما قبلا امام خمینی (ره) را


نداشتیم و حالا داریم و دیدیم كه چگونه حسین وار عمل كرد و پیروز شد. چون او از حسین علیه السلام آموخت كه بزرگی را در حوزه های جدید نیز می توان تمرین كرد.

و السلام علیكم و رحمة الله و بركاته